ناشر افکار دموکراتیکِ خلق افغانستان

اهداء به فرزند اصیل خلق افغانستان ببرک کارمل بانی ح.د.خ.ا. و رهبر زحمتکشان کشور

 




 

رفقا و همرزمان عزیز،

چهل و ششمین سال تأسیس حزب شهیدان و قهرمانان گلگون کفن را به فرد فرد شما اعضای سرسپرده، معتقد و وفادار ح.د.خ.ا.، دوستان  و همه زحمتکشان و رنجبران کشور از صمیم قلب تبریک و تهنیت عرض نموده، موفقیتها و پیروزی های زیاد شما را در کار و پیکار و مبارزۀ عادلانه تان به خاطر تأمین صلح، دموکراسی، ترقی و عدالت اجتماعی در کشور دوستداشتنی مان افغانستان آرزو میکنیم.

رفقای عزیز،

ح.د.خ.ا. که پیشتاز مبارزه و پیکار مردم ما علیه ارتجاع سلطنتی و حکومت خودکامه داود بود، با کار وسیع سیاسی در عرصه های گوناگون توانست دستگاه های حاکمه ستمگر وابسته به امپریالیزم را افشا نماید و خود در برابر تمام حملات حیوانی و وحشیانه حکومتهای جابر و ستمگر، مردانه مقاومت کرد، از به زندان انداختن ها، اخراج از کار و تحصیل، تعقیب پولیس و شهید ساختن فرزندانش نلرزید، به بیراهه نرفت راه تسلیم طلبی و ماجراجویی را اختیار نکرد، و استوار و هدفمند راه های بیرون رفت از دشواری ها و غلبه بر استبداد و حکومت های ضدملی را بدرک و فهم مردم وطن ما داد و بحیث حزب زحمتکشان و رنجبران در جامعه عرض اندام نمود.

حزب ما برعلیه تمام دسایس و فتنه گری های مرتجعین داخلی و سازمانهای خرابکار جاسوسی امپریالیستی با هوشیاری مبارزه کرد و در ایجاد روحیه وطنپرستی، حق خواهی و اوجگیری مبارزات اقتصادی و سیاسی هموطنان بلاکشیده ما نقش رسالتمند خودرا ایفا نمود.

اگر جنبشهای اعتصاباتی و تظاهراتی سال های ۱۳۴۷ - ۱۳۴۹ را که به اوج خود رسیده بود در نظر  بگیریم بخوبی در می یابیم که نقش رهبری کننده، سمت دهنده و انگیزنده حزب ما در براه انداختن آنهمه نمایشات اعتراضی کارگران، محصلان، متعلمان و سایر اقشار زحمتکش و ترقیخواه وطن چقدر عظیم و سازنده بود که در شرایط عقب مانده اقتصادی و سیاسی آن روز کشور در برابر هیولای سلطنتی و کاخ نشینانی که بعد سرکوب خونین سوم عقرب سال ۱۳۴۴، در فکرشان عکس العمل سیاسی مردم خطور نمیکرد، صدها هزار انسان ترقیخواه، شامل کارگران، دهقانان، محصلین پوهنتون و شاگردان مکاتب را برای بدست آوردن حقوق صنفی، اقتصادی و حتی با خواست های سیاسی متشکل و منسجم سازد و با تامین انظباط مطلوب همه را در زیر درفش پُرافتخار خود سازمان دهد.

سخنرانی های آتشین زنده یاد رفیق ببرک کارمل رهبر زحمتکشان افغانستان چه در طی دو دوره مبارزات پارلمانی قبل از وکیل شدن، و هنگام وکیل بودن از جانب مردم، در میتینگ ها و گرد همآیی ها، در تجلیل از روز های تاریخی اول ماه می، روز سوم عقرب، در مخالفت با سفر عباس هویدا صدراعظم وقت ایران در مورد آب هلمند، و صدها عرصه دیگر مبارزه حزب در تامین رابطه حزب ما با مردمان زحمتکش کشور و بخصوص کارگران و در امر توده یی شدن حزب نقش بسزایی را بازی کرد.

آن روزها فراموش نمی شود که زحمتکشان شهر کابل ساعتها انتظار بیانیه انقلابی، تعرضی و امیدوار کننده رفیق ببرک کارمل را میکشیدند و وقتی رفیق کارمل به سخنرانی آغاز میکردند چه شور و هیجانی که میتینگ را در بر نمیگرفت و هزاران کلاه و لنگی و کتاب و کتابچه شرکت کننده گان میتینگ، برسم احترام از سیاست و موضع گیری حزب ما به هوا بلند میشد.

مردم ما راه حزبی را تعقیب کردند که رویاروی علیه سلطنت و بعداً علیه داود جلاد میجنگید. ترس و بیمی را فرزندان این حزب بدل راه نمیدادند و پیوسته برای بیداری و بسیج مردم در شهر و قریه میشتافتند و وظیفه داده شده از جانب حزب محبوب شان را با ایمان کامل و صداقت تمام انجام میدادند.

مردمان زحمتکش افغانستان که بعد از حصول استقلال در زیر ضرب و ستم خانواده سلطنتی نادر غدار و میراث خوران او روزهای بد را تحمل کردند بزودی حقانیت راه حزب ما را درک و با گذشت هر روز  صفوف آن فشرده تر میشد و به دور حزب حلقه زدند و سرنوشت خود را با سرنوشت یگانه حزب واقعی توده های رنجبر و تهیدست کشور یکی کردند و فریاد زنده باد ح.د.خ.ا. را با شور و عشق بی پایان سر دادند. ح.د.خ.ا. که علیه سلطنت اشرافی و نظام فیودالی وابسته به امپریالیزم رویا روی می جنگید در صفوف خود چنان قهرمانانی را جذب تربیه و پرورش داد که عده ای از ایشان با سرفرازی و افتخارات بزرگ قبل از انقلاب، در پیروزی انقلاب شهید صدها تن شان بعد از انقلاب بوسیله دژخیمان امین به شهادت رسیدند و صدها تن دیگر این دلاوران حماسه آفرین نبرد علیه جهالت و تاریکی جاودانه شدند.

 

افتخار به ح.د.خ.ا. این گردان رزمنده و محبوب زحمتکشان افغانستان و فرخنده باد چهل و ششمین سال تأسیس آن!

درود بر روان پاک شهدای گلگون کفن راه آزدای، دموکراسی، ترقی و عدالت اجتماعی!

 

 

 

 

 

 »در این روز وقت آن رسیده که با حقانیت اعلام بداریم که برای نخستین بار در طول تاریخ نهضت آزادی بخش خلق افغان تنها سالگرد یک حزب سیاسی در افغانستان تجلیل میگردد، یک حزب سیاسی ایکه بحیث حزب طراز نوین پرولتاریا و تمام زحمتکشان کشور، حزب سپاهیان وطنپرست افغان، حزب مدافعان مصالح ملی وطن و استقلال ملی افغانستان، حزب خدمتگزار صدیق خلق و وطن واحد مان افغانستان نوین و انقلابی، حزب پاسخگوی منافع تمام مردم زحمتکش تمام ملیتها، اقوام و قبایل کشور، حزب انترناسیونالیست راستین، حزب کشاف راههای مهیب و خوفناک جامعه فیودالی - قبیله ای که در هر قدم با غولهای وحشی ارتجاع، امپریالیزم خون آشام و هژمونیزم شریر می رزمیده است، حزبی که دژ استبداد سلطنتی و رژیم اشرافی ملاک - بیروکراتیک و بورژوازی تجاری کمپرادور را واژگون ساخت و پرچم سرخ خلق - درفش انقلاب ثور و مرحلۀ نوین آنرا به ارادۀ خلق و برای آزادی و سعادت خلق دلیرانه و قهرمانانه، با قیام مسلحانۀ انقلابی برافراشت، حزبی که اکنون در خط مقدم سنگر آتشین پیکار طبقاتی زحمتکشان افغان، ملهم از قهرمانان آزادیخواه افغان، ملهم از اکتوبر کبیر و رهبر پرولتاریای جهان لنین بزرگ - این دوست صدیق و نجیب افغانها و خلقهای شرق علیه جنگ اعلام ناشده ای ارتجاع و امپریالیزم در رأس امپریالیزم آمریکا بی امان می رزمد، یورش می برد و پیروز میگردد و بسوی ساختمان جامعۀ نوین، بسوی صلح و سوسیالیزم با مارش ظفرآفرین انترناسیونال هشیارانه، شجاعانه، خردمندانه و در کادر اصول، بی ترس و بیهراس به پیش میتازد».

از سخنرانی رهبر بزرگ و خردمند حزب ما رفیق ببرک کارمل

 در جلسه باشکوه بیستمین سالگرد ح.د.خ.ا.، جدی ۱۳۶۳

 

 «رفقا!

راهی را که حزب ما طی بیست سال طی کرده است، راه مهیب و سهمگین ، راه پیچیده و دشوار و نامکشوف بود. حزب در روند تشکل و تکامل خویش با یک سلسله دشواریها و موانع عینی و ذهنی برخورد نمود. عقب ماندگی عمومی و عدم رشد لازم مناسبات اجتماعی- اقتصادی سطح نازل تشکل شعور و بیداری سیاسی- طبقاتی اقشار زحمتکشان و عدم رشد لازم قوام ملی و فرهنگی به طور ناگذیر تأثیرات نامطلوب را در حزب میگذاشت، بدین جهت حزب دارای ضعف های قابل توجه بود. ترکیب اجتماعی حزب عمدتاً به روشنفکران محدود میگردید. آگاهی طبقاتی- سیاسی اعضای حزب و آمادگی تئوریک مارکسیستی- لینینستی آنان و انطباق خلاق آن در شرایط مشخص افغانستان در سطح نازل قرار داشت.

پراگماتیزم مائوئیستی و نعره های ماجراجویانه و فتنه گرانۀ مائوئیزم در یک جبهه با ارتجاع سیاه و اعمال امپریالیزم وضع سیاسی را از لحاط درک حقایق انقلابی و اصولیت انقلابی مبهم و غبارآلود میساخت. وضع نیمه علنی حزب ایجاد ساختار سازمانی وسیع و توسعۀ ارتباطات آن با توده ها را دشوار میساخت. در محیط حزبی تأثیرات نیرومند بلندپروازی های خودخواهانۀ روشنفکری شخصی، منافع گروهی و ناسیونالیستی و قبیلوی، بیماری های خرده گیری و خرده کاری و محفل بازی های خرده بورژوائی محسوس بود. نباید فراموش کرد که سرویسهای مخصوص امپریالیستی و محافل حاکمۀ سلطنتی اجنت های خودرا بغرض درهم شکستن وحدت و قابلیت رزمی حزب نیز به درون حزب نفوذ میدادند.

همۀ اینها بالای وضع حزب در دوران سالهای قبل از انقلاب تأثیر انداخته انشعابات را در صفوف حزب تحریک میکرد. در آنزمان هنوز پختگی لازم و کرکتر پختۀ انقلابی لازم و درک لازم از نقاط مشترک حزب در شرایط جامعه که میتوانست از انشعابات جلوگیری کند، وجود نداشت.»

 

از سخنرانی رهبر بزرگ و خردمند حزب ما رفیق ببرک کارمل

در جلسه باشکوه بیستمین سالگرد ح.د.خ.ا. ، جدی ۱۳۶۳ 

 

 

»متاسفانه در عمل دیده میشود که بسیاری از کمیته های حزبی و رهبری آنها این حقیقت صریح را درک نمیکنند. احساس میگردد که آنها نمیتوانند بقای سکتاریزم، توجه بیش از حد به صحنه های خورد و ریزۀ درون حزبی، تصادمات شخصی، گفتگو ها، آوازه ها و افواهات و غیره را رفع کنند. توجه آنها معمولاً به مسایل کوچک معطوف گردیده و مسایل عمده و جدی را فراموش میکنند. متأسفانه این نوع برخورد خرده بورژوازی و روشنفکرانه، خطرناک و مهیب تا هنوز هم در وجود رفقای ما ریشه دارد. ما نتوانسته ایم در سراسر حزب خصلت های پرولتری و مردمی مبتنی بر اصول ایدیولوژیک طبقه کارگر را تعمیم بخشیم.»

از سخنان ناب و نقادانۀ رهبر بزرگ زحمتکشان افغانستان رفیق ببرک کارمل در پلینوم ۱۴

 کمیته مرکزی ح.د.خ.ا. مورخ ۲۹ سنبله ۱۳۶۳ 

 

 

پیام تبریکیه به مناسبت:

اول جنوری ۲۰۱۱

چهل و ششمین سالگرد حزب دموکراتیک خلق افغانستان

 

به سوی آزادی، دموکراسی، و ترقی اجتماعی!

به سوی آیندۀ درخشان . . .

به سوی سوسیالیزم!

 

 حزب دموکراتیک خلق افغانستان، از آغاز تأسیس خود- اول جنوری ۱۹۶۵ - در یک جامعۀ عقبمانده، نیمه فیودالی، قبیله سالاری، با بقایای برده گی کهنه و پوسیده، دشواریها و انحرافات درونی، و دورۀ سیاه پادشاهی آل یحیی و عقبگرائی های بعدی جمهوری اشرافی و خودکامۀ داوُود، و شرایط پیچیده بعد از قیام اپریل ۱۹۷۸ و در پرتو اوضاع بسا ناگوار و بغرنج ناشی از انحرافات چپ روانه افر اطی درون حزبی، ملی گرائی و تعصبات قومی و محلی، جنگ تحمیلی و دهشت افگنی ها و جنایات محافل و اجیران امپریالیستی، در وجود "مجاهدین" و بعداً تروریستان "طالب" و "القاعده" مربوط اسامه بن لادن و مافیای چند ملیتی بین المللی، موضعگیری های فرکسیونی و گروه بازی، با آن همه دشواریهای ملی، منطقوی و بین المللی، توانست با نیروی جوانی خود، بسیاری تحولات بنیادی ملی و دموکراتیک را بدوش گیرد، و انجام دهد، و دستاورد های با اهمیت و ثمربخشی در عرصه های نظامی و امنیتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برای خلقهای زحمتکش و ستمدیده کشور به ارمغاتن آورد، و گامهای استواری و مناسبی در زنده گی جامعه بردارد.

با ادامه مداخلات و توطئه های امپریالیستی و وابسته گان داخلی و خارجی شان به ویژه همسایه گان، و در زمرۀ آنان نظامیگران پاکستانی، رژیم آخوندی ایران، چین، ارتجاع عرب، و مافیای چندین ملیتی بین المللی، و اقدامات فریبکارانه ملل متحد، و دنباله روی عده ای از رهبران برجسته حزبی و دولتی افغانستان از باند "گورباچف" و شرکاه، و در نتیجه کودتای سفید ۱۴ ثور (پلینوم ۱۸ خیانت)، حزب و دولت از راه مبارزه ملی و دموکراتیک و دفاع از ناموس وطن، به فروپاشی کشانیده شد، قدرت و حاکمیت، تمامیت ارضی، استقلال و کلیه دستاوردهای- ملکی و نظامی به جنایتکاران "مجاهد" (جمعیت اسلامی و شورای نظار) بخشیده شد! متعاقباً آهسته، آهسته به دست "طالبان" و "القاعده" تروریست افتید، و راه برای اشغال نظامی امپریالیستی جهانی به رهبری آمریکا و شرکت فعال کشورهای "ناتو" و دیگران باز گردید! و خلقهای افغانستان، در نشست خائنانه "بُن" به زنجیر اسارت، غلامی و بدبختی بسته شدند!

حزب دموکراتیک خلق افغانستان از لحاظ اهداف، ماهیت، محتوا و اندیشه های جهان بینی علمی و قانونمندی روند دیالکتیکی تکامل جامعه زنده است، و در حرکت به سوی کسب توانمندی و قدرت پاکیزه و با صداقت، روزی خواهد رسید- و حتماً میرسد- که سوسیالیزم- هدف غائی حزب- در آسمان افغانستان، به حیث جزو جهان پر تحرک و رو به تغییر، به درخشش خواهد درآمد!

امروزشبح حقانیت مارکسیزم و سوسیالیزم کلیه سیاره این جهان را زیر بال وسیع خود کشانده است! کلیسا ها، احزاب مسیحی، حلقه های مذهبی اسلامی، گروهها و نهادهای گسترده ایدیولوژیکی و سیاسی وابسته به خود انحصارات با سر و صدا های رنگارنگ و طنین انداز، مدعی اند که آنها نیز خواهان سوسیالیزم اند! برخی از پیشگامان معتقد به بودیستی و گروههای دیگر معتقدات مذهبی، ماهیت وجدانی انسانی، و عدالت خواهانه اندیشه های خویشرا با روحیه عدالت خواهانه سوسیالیزم ارتباط میدهند!

آن محافل همه و همه از عظمت سوسیالیزم که روز به روز گسترش و انعطاف پذیری انسانی بیشتری کسب مینماید، در بیم و هراس افتیده اند! بخش بسیاری از رسانه های گروهی مختلف جهان به این واقعیت تاریخی که مارکسیزم حقیقت و راست بوده است، و کارل مارکس: بر حق بوده، واقعیت و حقیقت را گفته است، پی برده اند، اعتراف مینمایند! و از سوی دیگر تمام پلانها، توطئه ها و فعالیت های جنایتکارانه محافل دولتی و انحصارات امپریالیستی در کشورها و مناطق مختلف جهان، در نتیجه قدرت و توانمندی مبارزه برحق خلقها به شکست مواجه شده است، چنانچه در داخل، دامنگیر بحرانهای کشنده ای، شده اند!

در افغانستان، سرزمین همیشه گی وطندوستان و مبارزان راه آزادی و دموکراسی، آن حکومت دست نشانده، اجیران وابسته به اشغالگران، و تمام بازیگران با دستهای آلوده، و موضعگیری های انحرافی، و معامله گران سیاسی ملی و بین المللی در حقیقت گورهای آینده خودرا آماده میسازند! و به زباله دان تاریخ سپرده خواهند شد!

پیکارجویان راه اصول، دموکراسی و ترقی اجتماعی، در موضع . . . و موضعگیری خود، در همنوائی سالم خود و طرز تفکر علمی خود، همیشه موفق اند! و با چشم امید، با اعتقاد و توانائی و وفاداری و پاکیزه گی سیاسی و ایدیالوژیکی و تعهد، و پایداری همبستگی انترناسیونالیستی خود با کلیه زحمتکشان جهان، به سوی آینده درخشان مینگرند!

زحمتکشان در مبارزه برای آزادی، دموکراسی، ترقی اجتماعی و سوسیالیزم در همبستگی و توانائی خود پیروز میشوند!

این روز خجسته و تاریخی را برای همه ی شما، زحمتکشان، دانشمندان و رزمنده گان راه آزادی، استقلال و دموکراسی، تبریکات صمیمانه و قلبی ابراز میگردد!

 

محمد طاهر نسیم

فرانکفورت

۳۱ دسامبر ۲۰۱۰

 

 

 

آرمانهای حزب دموکراتیک خلق افغانستان جاذبهء جاودان

 

 مبارزه سیاسی در پیوند با یک مجموعه سیاسی در روشن ترین بیان پیمودن راهیست به اساس خواستها و آرمانهای که فعالین عرصه سیاست برای تامین آن اراده مینمایند، با انسان های هم اندیش تعهد میبندند و مجموعه های سیاسی را تشکیل میدهند. از هر منظر به خصوص از دیدگاه سیاسی وقتی در مورد انجام کاری اراده میکنیم به معنی آن است که اولین تعهد را با خود بسته ایم. لذا اراده و تعهد سیاسی متناسب است با قناعت و قبولِ برداشت های که نخست بر ما سمت و سوی حرکت تعین میکند.

 در مبارزه سیاسی مجموعه ها نقش شخصیت از پابندی به قرار داد وجدانی یعنی ارادهء که او را به تعهد میرساند مایه میگیرد. از همین جاست که از یک جهت استحکام وحدت نیرو های متعهد به نقش شخصیت ارتباط میگیرد. و از جهت دیگر نام این شخصیت ها در ذهن و روان ما جایگاه پیدا میکند، و در یک پیوند جاودان با همان تشکل سیاسی مربوط بافت میخورد.

 وقتی ما از حزب میگوئیم دقیقاً قاعده قانونمند ایجاد و تشکل یک حزب را بر مبنای مبارزه سیاسی مدنظر داریم. و وقتی از رهبران و شخصیت های سیاسی حرف میزنیم شخصیت های را به توجه میرسانیم که دیدگاه شان از نیاز های مردم و زیستگاه مردم مایه میگیرد و پله های مبارزه را به اساس چنین بینش پیموده اند.

 حزب دموکراتیک خلق افغانستان که با قاعدهء قانونمند تاسیس شد به حیث یک حزب قانونمند چنین یک مجموعه سیاسی است که حتی مخالفین آن هم نتوانستند تعریف هویت حزب را و هویت رهبران و شخصیت های صادق به آرمانهای آن حزب را مخدوش بسازند. وقتی ما از حزب دموکراتیک خلق افغانستان میگوئیم تعهد ما را به آرمانهای آن حزب منعکس میسازد. لذا متعهدین آن آرمانها در هیچ شرایطی فارغ از احساس درد و آلام مردم و وطن نبوده اند، آنان همیشه توانسته اند لوای عدالتخواهی و ترقی خواهی را از نام مردم برای مردم از نام وطن برای وطن بر افراشته نگهدارند.

در اینجا لازم است گفته شود آنانیکه از آرمانهای این حزب عدول کردند، دیده شد که اعتبار سیاسی شان فرو ریخت. هر چند به اهداف انفرادی که برای خود تعین کرده بودند رسیدند.

امروز ۴۶ سالگی آرمانهای ح.د.خ.ا. را در حالی گرامی میداریم که کمبود دهها هزار فرزندان صدیق آن حزب شدیداً احساس میشود. آنانیکه به خاطر آرمانهای شریفانه و تعهد صادقانه شان در پای وطن بخاطر بهروزی مردم خودرا قربان نمودند. آن ایثار و فدا کاری و قربان شدن مظهر روشن این است که اگر امروز آنان میبودند در حالیکه ما پیروزی کامل برای وحدت نیرو های متعهد را میداشتیم، در موقعیت یک نیرو و توانمندی بیشتر که بر اوضاع مسلط کشوری اثر بگذارد نیز قرار میداشتیم. روح شان شاد و خاطر شان گرامی باد!

 پر واضح است که در شرایط امروز برای تامین اهداف مردم خواهی و وطندوستی ما به وحدت نیرو های هم اندیش نیاز داریم. از این جهت همانطور که در باره نقش شخصیت گفته آمدیم، تعریف نقش شخصیت برای تامین چنین یک آرمان زمانی تبارز میکند که وحدت و همسوئی این نیرو ها در حضور رهبران و در رهبری آنان ملموس و مشهود باشد، بدین لحاظ نبود این چنین رهبران چون زنده یاد ببرک کارمل که نامش با آرمانهای حزب دموکراتیک خلق افغانستان بافت جاودان خورده است کمبودی است که شدیداً احساس میگردد روان رهبران حقیقی ح.د.خ.ا. شاد و خاطر شان گرامی باد!

 ما چرا باید از این روز یعنی روز تاسیس ح.د.خ.ا. تجلیل نمائیم؟ از نظر این قلم بخاطر ادامه مبارزه و تحقق آرمانهای که ما به آن تعهد بسته ایم. به خاطر سعادت و بهروزی انسان سرزمینی (افغانستان) که با همدیگر پیمان بسته ایم. بخاطر تازه ساختن اعتماد و باوری که به تعهدات خود داریم. و بالاخره برای تحرک بیشتر برای مبارزه و تعین اولویتها و ارجیحت ها. یاد ما باشد تعین اولویتها و ارجیحت ها تجدد آرمانی نیست بلکه تشخیص تضاد های اولیه است. تجدد در آرمان روگرداندن از آرمان است. رو گشتاندن از آرمان در اولین تحلیل رو گشتاندن از یک قرار داد وجدانی است که به یقین اعتبار مبارزه سیاسی را ساقط میسازد. ما وطن را همیشه یک گونه دوست داشته ایم و داریم به مثابه زیستگاه، پرورشگاه و در تعریف حقیقی به مثابه محدوده بزرگ و مشترک فرهنگی تمام مردم ما دوست داریم. برای مردم همیشه همان بهروزی را خواستار استیم که در نهایت به رفاه مردم بانجامد. در این چنین آرمان در هیچ شرایطی تجدد راه ندارد.

 به همین لحاظ است که میگوئیم آرمانهای حزب دموکراتیک خلق افغانستان جاذبهء جاودان است. لذا این خود میرساند که نیرو های متعهد به آرمانهای ح.د.خ.ا. در صدد ایجاد زیارتگاه های سیاسی نیستند، بلکه آنان از آرمان سرای ح.د.خ.ا. حرکت را بسوی آغاز نموده اند که نهایتش مشخص است . . . ما میرویم به پیش.

 

یعقوب هادی

 

 

 

گرامی باد چهل و ششمین سالگرد تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان

 امین الله مفکر امینی

 

 اولتر از همه بهترین تبریکات خود را بمناسبت یاد و بود از چهل و ششمین سالگرد تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان به همه فرزندان و سرسپرده گان حزب قهرمان و شهیدان وطن و اعضای پرافتخار آن و همه ای وطنپرستان تقدیم میدارم و بعدا طور خلاصه یادی از کارنامه های این حزب محبوب در این مقطع ای خاص زمانی را طور خلص و گذرا وظیفه ای خود میدانم.

 چهل و شش سال قبل از امروز یعنی بتاریخ یازدهم جدی ۱۳۴۳ مطابق به اول جنوری سال ۱۹۶۵ عیسوی، حزب دموکراتیک خلق افغانستان علناً و عملاً به صحنه حیات سیاسی خلقهای زحمتکش افغانستان داخل مبارزات هدفمندانه اش گردید. این اهداف والای انسانی بخاطر رهایی خلقهای زیر یوغ ستم میهن عزیز که در غایت امر هدف آن ایجاد یک حکومت ملی و دموکراتیک بر پایه عدالت و مساوات اجتماعی بنا بود و این اهداف والا در اولین مرامنامه ای آن مشخص و برجسته گردیده بود، نتیجه یک تلاش و زحمات خستگی نا پذیر آن فرزندان و سرسپردگان صدیق وطن بود که جز منافع مردم و آزادی میهن به چیزی دیگری پیوند و اتکا نداشتند. از همینجاست که فرزندان صدیق وطن از رهبران جنبش مشروطه خواهان تا بنیان گذاران حزب قهرمان و شهیدان ما در راس مبارز ترین و صدیق ترین فرزندان آن هر یک رفیق ببرک کارمل، نور محمد تره کی، رفیق میر اکبر خیبر شهید و عده ای از فرزندان دگر صدیق وطن که اعضای اولین کنگره موسس را تشکیل میدادند، بخاطر تحقق آن اهداف انسانی، سوگند وفاداری یاد نموده و ثمره ای آن یعنی تحقق آن اهداف با پیروزی انقلاب ثور ۱۳۵۷ متبارز و تحقق پذیر گردید.

پیمودن این راه و رسم انقلابی تا پیروزی انقلاب ثور ۱۳۵۷ و مراحل بعدی آن سهل و ساده نبوده است. پیمودن این راه در شرایطی که رژیم ظاهر شاهی و داوُد شاهی که در پناه ارتجاع ملی و بین المللی با مصؤنیت عام و تام بیش از چهل سال توانسته بود بر خلق بیچاره و مظلوم میهن بر اریکه ای قدرت تکیه زند، مشت و بازو نرم کردن با آن به قیمت جان صدها، صدها از مبارزین راه آزادی انجامید و عده ای را در عنفوان جوانی و مراحل بعدی آن روانه زندانهای قلعه کرنیل در محبس دهمزنگ، محابس دیگر میهن و زندانها و مخفی گاه های ارگ سلطنتی نمود. مارش ها و میتنگ های دسته جمعی متشکل از محصلین و محصلات و همه شاگردان مکاتب بشمول استادان و تجمع هزاران هزار از وطنپرستان و روشنفکران بشمول روحانیون و علمای وطنپرست دیگر در نقاط مختلف شهر کابل و عمدتاً در پارک زرنگار کابل و وقوع واقعه ای سوم عقرب که درسال ۱۳۴۴ بخاطر استماع جریانات پارلمان که طور علنی به تجمع کننده گان وعده داده شده بود و اعلام گردید و بعداً به قهر و خشم دستگاه حاکمه ای وقت مبدل و در نتیجه بسر قوماندانی سردار ولی جنرال عصبی مزاج و داماد شاه به صحنه خونین مبدل شد و دهها کشته از خود بجای گذاشت از خاطره هیچ یک وطندوست و مبارزین راه حق میهن محو نخواهد شد.

 ارتجاع و دشمنان میهن از همان روز های آغازین تاسیس ح.د.خ.ا. و آگاهی از مرام انسانی آن و ضدیت آن با ارتجاع ملی و بین المللی، آگاهی داشتند و خوب میدانستند که اهداف این حزب مترقی و پیشتاز به ضد منافع آنها و هم باداران شان در سطح ملی منطقه و جهان میباشد. لذا مصمم باین شدند تا در مقابل این جنبش رستاخیر صف آرایی کنند. همان بود که بنای اولین دسته ای از مفسدین نام نهاد بنام حزب اسلامی به رهبری گلب الدین حکمتیار که از دستگاه آی اس آی پاکستان و دولت پاکستان کمک های مادی حاصل مینمود و تربیه نظامی میدید، بوجود آمد و در مراحل بعدی این یک تنظیم به دو تنظیم وسه تنظیم و . . . هفت تنظیم دسته بندی و به رهبری دسته های مختلف نام نهاد جهادی عرض اندام کردند و از یک هدف مشترک و از یک سرچشمه واحد که همانا تخریب وطن و آتش سوزی، چور و چپاول و عصمت دری و سرقت آثار تاریخی و گرانمایه میهن و کشتار هزاران هزار از بیگناهان و فرزندان صدیق میهن در سرخط اهداف شان قرار داشت آهسته آهسته رنگ میگرفت و با شعار و خصلت همان رویه ای کهنه کار باداران انگلیسی شان که تفرقه انداز و حکومت کن و عمدتاً همان سلاح و حربه کهنه که باصطلاح دین در خطر است وارد کار و زار شدند و از نیات و تقوای نیک هم میهنان بنفع شان استفاده و به نابودی دستاورد های انسانی انقلاب ثور که هیچ هم میهنی با وجدان و با شرف آنرا نمیتواند انکار کند دست بکار شدند و با گرفتن صد ها صدها میلیون دالر و تجهیزات و سلاح های ثقیل و خفیف و مدرن، آرمانهای ملت نجیب ما را به نابودی کشانیدند.

 شعار دادند که هله اسلام در خطر است، موجودیت قوای شوروی را به هر عنوانی که بود به اشغال افغانستان و فرزندان صدیق و مسلمان و مبارز میهن را به نام کفر و الحاد تاپه زدند. بمردم افغانستان اینطور وانمود کردند که گویا آنها رهبرانی اند که ملت مسلمان افغانستان را میتوانند از چنگال فقر و بدبختی و بی دینی نجات دهند. ولی زمانیکه بقدرت رسیدند همه آرامانهای مردم مسلمان را که با شعار دادن و آن همه فریاد های شان که هله اسلام در خطراست فریب خورده بودند، نقش بآب کردند و زمانیکه با دل های پر از شقاوت و انتقام جویی به هم رکابی دشمنان میهن و مردم و خشن و خشم داخل شهر کابل، مراکز ولایات و اطراف و اکناف وطن شدند به عصمت دری و تجاوز پرداختند. بآتش سوزی مکاتب و مراجع تحصیلی پرداختند، به تخریب آثار و میراث و افتخارات نیاکانی پرداختند، بطن زنان حامله دار را پاره نموده و به تماشای اینکه طفلی چطور در بطن مادری جاه دارد بتماشا نشستند. به عصمت طفلان معصوم و پاک پیش روی چشم مادران و پدران شان مبادرت ورزیدند. دروازه های مدارس و آموزشگاه های تحصیلی را بروی دختران و مادران میهن بسته نمودند. بلی این ها بود داد و فریاد های شان بخاطر اسلام و دفاع از اسلامیت.

 بلی! اینجاست که تاریخ قضاوت میکند و ماسک های مسلمان نما ها را که تحت این نام غیر واقعی و دور از اداب و سنن مقدس اسلام، عمل کرده اند افشاء میدارد. حالا همه ای هموطنان خوب فهمیده اند که آن شعار های اسلام و داد و فریاد های برادران نام نهاد مجاهد شان صرفا صرفا بخاطر تصاحب قدرت و تطمیع اغراض جنسی و شخصی مفهوم دیگر نداشت وضع نا هنجار اقتصادی، عدم امنیت جان و مال و شرف مردم و بیکاری و معتاد شدن جوانان به مواد مخدر، اختطاف اطفال و دختران کوچک و فروش شان بخارج، عدم موجودیت مراکز صحی، ارتشا همه و همه نمودی از این حامیان دین و مذهب بوده است. آیا کسی از دریچه و دیدگاه دین برحق اسلام میتواند بگوید که بلی این وضع و حالات دوره ای حاکمیت "مجاهدین" و "طالبان" که عمدتاً باعث حضور نه تنها یک کشور اجنبی بلکه باعث حضو پیش از چندین کشور اجنبی به بهانه ایجاد دموکراسی و ساختار میهن داخل خاک اند، با اسلام و مزایای دین مبین اسلام در تبانی میباشد. من یقین ندارم که فرزندان آگاه و انسانهای صدیق و با خرد وطن چنین قضاوت نمایند.

 اینجاست که امروز فرد فرد وطن بهمان فرزندان صدیق وطن یعنی اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان و آن رهبران با خردش نیاز دارند و بافسوس و پشیمانی یاد شهدای ح.د.خ.ا. و رهبران شهید و متوفی آنرا میدارند و تصاویر رهبران با خرد ح.د.خ.ا. را بمنازل شان زیب داده اند و هر آن لحظه امید دوباره به قدرت رسیدن شانرا به دل می پرورانند.

 بلی هموطن! من بتو بمثابه ای یک عضو ح.د.خ.ا. و یک سپاهی حزبم میگویم که حالا باید از تاریخ همه بیاموزیم و خوب و خراب هر کسی را از عمل باز رسی و بقضاوت بنشینیم. تجارب گذشته های ما باید برای ما آموخته باشد که واقعا کیها در خدمت مردم بودند و کیها وطنفروش و خاین و جفا کار. من بشما این بشارت را می دهم که فرزندان حزب دموکراتیک خلق افغانستان از سرزمین های بیگانه نبوده اند و نیستند، این فرزندان شما است که بیکی شما حیثیت پسر، بدیگری حیثیت خواهر و برادر، به عده ای حیثیت برادر زاده و خواهرزاده و بهمین ترتیب و بهمین سلسله یکی بر دیگری با هم نسبت های خونی، قومی و نژادی و مذهبی، هموطنی و غیره داریم. خوب و خراب را سطحی و ظاهری قضاوت نکنید و نه عقیده ای پاک تانرا به نزد خداوند متعال که حق نام دارد جریحه دار سازید. به طرفداری از فرزندان با خرد و صدیق و مبارز راه راست و حقیقت برخیزید و بگذارید خدمتگاران واقعی شما به صریر قدرت آیند و نه آنانیکه به مال و ملک و ناموس و خرد و میراث نیاکانی این ملک خراسانی تان صدمه وارد کرده و میکند نه پیوندید.

 

امین الله مفکر امینی از ایالت منی سوتای امریکا

۳۱ دسامبر ۲۰۱۰

 

 

 

 

 

چهل و ششمین سال تأسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان را به همه اعضای راستین و معتقد به راه مردم و نجات افغانستان از وجود همه ناملایمات گذشته حال و آینده حزب و کشور ما افغانستان تبریک میگویم.

کشور و مردم ما در گرو اهداف کشور های قرار دارند که خانۀ مشترک افغانان را به پولیگون خواست ها و مقاصد شوم شان در منطقه علیه همدیگر در محاصره شدید سیاسی، نظامی، استخباراتی، اقتصادی خویش قرار داده اند. رهبران و سپاهیان دلیر حزب دموکراتیک خلق افغانستان خویش را قربانی این اهداف شوم دشمنان سعادت ملی نموده چهل و شش سال قبل از امروز بنیاد راستین مبارزه علیه استعمار گران قرن ها را گذاشتند، مردانه رزمیدند و جاودانه زیستند. مردم ما امروز با احساس و درک عمیقی که از فداکاری، خدمتگذاری، صداقت رهبران و صفوف یگانه مبارزان راه سعادت همگانی خویش دارند، از قهرمانی ها و افتخارات، دوران حاکمیت قانون و امنیت در کشور شان، نبود فساد اداری و این همه پدیده های منفور و صادراتی موجوده در کشور را با کمال امید ها و برگشت فرزندان پاک نیت و فداکار شان در حاکمیت برای نجات مردم آرزومندی دارند.

اگر دیروز تبلیغات منفی بر علیه رژیم و حاکمیت تحت رهبری حزب ما صورت می گرفت، و رژیم مردمی را "رژیم کمونیستی" و ما را ملحد و کافر می نامیدند واقعیت آن امروز بر ملا گردیده است. سعادت بر ماست که امروز در دور دست ترین نقطه کشور ما زنان و مردان محروم از سواد میگویند و فریاد میزنند کجاست حزبی ها (اعضای پاک نهاد ح.د.خ.ا.)، و کجاست "کمونیست ها" تا مارا از چنگال نیروهای ارتجاعی و خارجی نجات بدهند. امروز حوادث ناگوار و تحمیلی اجانب بالای مردم ما این واقعیت را ثابت نمود که حزبی ها فرزندان مسلمان شان بوده. دیروز نه بلکه امروز دین شان در خطر و یک وسیله بدست دشمنان اسلام میباشد. مامور و معلم، دریور و سرباز کوپون داشت و محتاج نان نبود. وزیر و صدراعظم، جنرال و سرباز با سائر مردم عادی تمیز می شد. نظم و دسپلین اداره موجود بود. فرق در بین لباس خانه و دفتر، دریشی ملکی و نظامی وجود داشت. این همه سلیقه های که دسپلین را حفظ مینماید امروز ازمیان رفته است. حرف من نیست که مینویسم. این خواست و واقعیت تشحیص شده مردم ما است. سپاس به قهرمانان تاریخ کشور ما چون غازی امان الله افغان، درود به روان رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان چون شادروان نورمحمد تره کی، شهید میر اکبر خیبر، زنده یاد ببرک کارمل، شهید داکتر نجیب الله.

گرامی باد روح پاک سپاهیان گمنام حزب دموکراتیک خلق افغانستان!

جاودان باد خاطرات خونین کفنان حزب ما که در راه دفاع کشور و مردم شان قربانی اهداف دشمنان امروزی کشور شان گردیده است. مردم تشخیص و تاریخ بی رحمانه قضاوت مینماید.

فرخنده باد چهل و ششمین سال تأسیس حزب قهرمانان ملی!

سنجر غفاری، ۳۱ دسامبر ۲۰۱۰ - مسکو

 

 
 

 

مقالات